حال امروز ما، مثل اون آدمیه که خبر بیماری لاعلاج عزیزش رو برای دومین بار و بعد از بهبودش شنیده. اولین بار که فهمیده، هم امید داشته به بهبود، هم براش کاملا ناشناخته بوده. حالا برای دومین بار، هم امید به درمان به اندازه دفعه اول نیست چون میدونی که مقاومت به درمان ایجاد شده، هم میدونی که دفعه دوم؛ خیلی شدیدتر حمله می کنه. از طرفی با عواقب و همه دردها و سختی هایی که باید بکشه هم آشنا هستی. تازه بگذریم از بالا رفتن سن که هم طاقت خودت رو کم می کنه، هم تحمل و توان مبارزه عزیزت این میشه که جز چشم امید داشتن به لطف خدا، کار دیگه ای ازت برنمیاد و سعی می کنی به هیچ چیزی فکر نکنی و پیشاپیش سناریوی اتفاقات بد رو برای خودت مرور نکنی
حکایت اعلام خروج از بر.جام هم همینه. هم با سختی هاش آشنایی داریم، هم نمیدونیم چه تبعات بدتری ممکنه داشته باشه. هم فقط کاش سهمیه دارو خرج چیزهای دیگه نشده و دارو نایاب نشه خدایا خودت پشت و پناهمون باش و مردمان این سرزمین رو از ظلم و بی عدالتی و فقر و دروغ و خشکسالی نجات بده .
درباره این سایت